چنان غمگینم که در جهان کس نمی بینم محرم راز دل دردمند مسکینم مرغ آشیان ویران به زیر باران را چه آوازی خموشم، که من نیز این چنین ام رسم بد عهدی میان شما به قدری می بینم که از دیده خویش شرمگینم تنیده تزویر و ریا به جانتان، نفرین بر وفایتان شاید که تنها …
ادامه مطلب نفرین بر بتان »